کد مطلب:314809 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:199
حضرت زهرا فرمودند: بدن عباسم را قطعه قطعه کردند
حضرت آیت الله سید كاظم قزوینی (قدس سره) از علمای گرانقدر و خطیب نامدار و صاحب تألیفات بسیار، در روز هفتم محرم سال 1413 در مجلس منزل خودشان كه در روز عاشورا منعقد می نمود. روی منبر فرمودند:
[ صفحه 332]
1- مرحوم علامه بحرالعلوم (رحمة الله علیه) ایام عاشورا، كربلا مشرف شده بود و كلیددار حرم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) در سرداب مرقد حضرت را به احترام ایشان باز كرد و ایشان با دو سه نفر از خواص خودشان وارد سرداب شده بودند. اطرافیان عرض كردند: مگر نه اینكه می گویند حضرت خیلی بلند قامت بودند، پس چرا قبر حضرت اینقدر كوچك است؟
فرمود: من هم علت را نمی دانم.
چون ایشان می دانستند كه ایشان با عالم ولایت متصل است عرض كردند: جوابش را از شما می خواهیم. روز بعد علامه بحرالعلوم (رحمة الله) فرمودند: جوابش را گرفتم. دیشب در عالم خواب خدمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مشرف شدم و همین سئوال را از آن حضرت نمودم، حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند: «بدن عباسم را قطعه قطعه كردند.»
«بزم دوست»
من ابوالفضلم كه جان در راه جانان می دهم
جان خود را از برای دین و قرآن می دهم
سرو زبا قامت ام البنین و حدرم
بوی ایثار و وفا، بوی بهاران می دهم
با حسینم از ازل عهد مودت بسته ام
هر چه گوید سید و سالار و سلطان، می دهم
من مه دین و حسن فاطمه، خورشید عشق
گرد خورشید جهان، جان را به جانان می دهم
[ صفحه 333]
كودكان در خیمه ها از تشنگی در التهاب
با دل سوزان به صحرای بلا، جان می دهم
تا رسانم آب را در خیمه های تشنگان
پیكرم را در جدال تیغ بران می دهم
با عمود آهنین، دشمن زند بر تاركم
در مصاف كفر و ایمان، هر دو دستان می دهم
دست من شد قطع و مشك آب بر روی زمین
لحظه ای در عاریت، آن را به دندان می دهم
دشمن از هر سو به دورم حلقه ایذا زده
لا جرم مشك تهی را، دست آنان می دهم
مشك شد خالی و من گشتم خجل از كودكان
اشك خود را هدیه بر آن تشنه كامان می دهم
روی برگشتن نباشد دیگرم سوی خیام
با لب خشكیده شرح راز پنهان می دهم
تا بماند جاودان آیین پاك احمدی
شمع عمرم را به بزم دوست، پایان می دهم
هر كه شد چون «محسن صافی» ثنا خوان حسین
روز محشر، من به او اجر فراوان می دهم
8 محرم 1425- محسن صافی - 10 / 12 / 82
[ صفحه 332]
1- مرحوم علامه بحرالعلوم (رحمة الله علیه) ایام عاشورا، كربلا مشرف شده بود و كلیددار حرم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) در سرداب مرقد حضرت را به احترام ایشان باز كرد و ایشان با دو سه نفر از خواص خودشان وارد سرداب شده بودند. اطرافیان عرض كردند: مگر نه اینكه می گویند حضرت خیلی بلند قامت بودند، پس چرا قبر حضرت اینقدر كوچك است؟
فرمود: من هم علت را نمی دانم.
چون ایشان می دانستند كه ایشان با عالم ولایت متصل است عرض كردند: جوابش را از شما می خواهیم. روز بعد علامه بحرالعلوم (رحمة الله) فرمودند: جوابش را گرفتم. دیشب در عالم خواب خدمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مشرف شدم و همین سئوال را از آن حضرت نمودم، حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند: «بدن عباسم را قطعه قطعه كردند.»
«بزم دوست»
من ابوالفضلم كه جان در راه جانان می دهم
جان خود را از برای دین و قرآن می دهم
سرو زبا قامت ام البنین و حدرم
بوی ایثار و وفا، بوی بهاران می دهم
با حسینم از ازل عهد مودت بسته ام
هر چه گوید سید و سالار و سلطان، می دهم
من مه دین و حسن فاطمه، خورشید عشق
گرد خورشید جهان، جان را به جانان می دهم
[ صفحه 333]
كودكان در خیمه ها از تشنگی در التهاب
با دل سوزان به صحرای بلا، جان می دهم
تا رسانم آب را در خیمه های تشنگان
پیكرم را در جدال تیغ بران می دهم
با عمود آهنین، دشمن زند بر تاركم
در مصاف كفر و ایمان، هر دو دستان می دهم
دست من شد قطع و مشك آب بر روی زمین
لحظه ای در عاریت، آن را به دندان می دهم
دشمن از هر سو به دورم حلقه ایذا زده
لا جرم مشك تهی را، دست آنان می دهم
مشك شد خالی و من گشتم خجل از كودكان
اشك خود را هدیه بر آن تشنه كامان می دهم
روی برگشتن نباشد دیگرم سوی خیام
با لب خشكیده شرح راز پنهان می دهم
تا بماند جاودان آیین پاك احمدی
شمع عمرم را به بزم دوست، پایان می دهم
هر كه شد چون «محسن صافی» ثنا خوان حسین
روز محشر، من به او اجر فراوان می دهم
8 محرم 1425- محسن صافی - 10 / 12 / 82